منابع دراختیار بشر محدود میباشد و رقابت جهانی برای تصرف سهم بیشتر بازار از سوی شرکتها شدت گرفته است. تعدد بنگاه ها و شیوه های نوین تولید، استفاده از منابع را بیشتر وسریعتر کرده است.رقابت بین شرکتها برای دستیابی به منابع بیشتر ، بیش از پیش بالا گرفته است. ازطرفی شرکتها بدنبال راهی برای ایجاد مزیت رقابتی از طریق کاهش هزینه های تولید وکسب سود ( ارزش افزوده) [1] بیشتر درفرایند تولیدشان هستند. ارزش افزوده در واقع عبارتست از ثروت افزوده ای که توسط شرکت از طریق فرآیند تولید و یا ارایه خدمات ایجاد میشود که با کسر نهادههای واسطه (مثل هزینه خریدها) از عایدیها بهدست میآید
یکی از مدلهایی که برای محاسبه میزان ارزش افزوده تولید سازمانهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد مدل زنجیره ارزش پورتر است. در این مدل حوزههای کاری مهم در بنگاه شناسایی و طبقهبندی میشوند. آقای پورتر این مدل را جهت موسسات و شرکتهای تولیدی و رقابتی مطرح نمود، از مفاهیم مطرح شده در این مدل میتوان برای دستهبندی وشناسایی فعالیتها و محاسبه میزان افزایش ارزش افزوده هرفعالیت استفاده کرد. مدل زنجیره ارزش مدلی است که در آن از حوزههای فرآیندی که مستقیماً جهت ایجاد ارزش برای مشتریان کاربرد دارند(مشتریان/تأمینکنندگان) استفاده میشود. این مدل معین میکند که هر فرآیند یا زنجیرهای از فرآیندها جهت جوابگوئی به چه مشتریای کاربرد دارد و چه ارزشهایی جهت مشتریان سازمان ایجاد میکند. این مدل از طریق مایکل پورتر[2] در زمانیکه بر روی استراتژی سازمان کار میکرد ارائه گردید و معمولاً در لایهبندی برنامههای سازمان کاربرد دارد.
[1] -Value Added
@bpmcbok